به گزارش«نماینده»، سید محمد صادق خرازی رییس هیات موسس حزب ندای ایرانیان درباره آرمانهای حزبش اظهار میکند: تجلی عدالت با انتخابات است. اگر ما بخواهیم مبانی فکری عدالتخواهانه خودمان در جامعه محقق شود گزینه دیگری نداریم چون تمام گزینههای پشت سرمان بسته شده و تنها گزینه، سوق دادن مردم به سمت آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی است. آرمان حزب ندا، عدالت اجتماعی و تحقق عدالت و دموکراسی است. امثال من تجربه قدرت را داشتهایم و نسبت من با قدرت فاصله زیادی نیست. نسبت من با قدرت از طریق یک حزب تعیین نمیشود. من ارتباطات خودم را با قدرت دارم و اگر بخواهم به قدرت برسم نیازی به تشکیل حزب ندارم. من در جهت باز کردن میدان برای جوانان به سمت تشکیل حزب ندای ایرانیان رفتم.
وی همچنین درباره تفاهم حزبش با اصلاح طلبان و اینکه حزب ندای ایرانیان در کجای جریان اصلاحطلبی قرار میگیرد؟ یادآورمیشود: حزب ندا در قلب جریان اصلاحطلبی قرار میگیرد. من معتقدم که حزب ندای ایرانیان فوبیای اصلاحطلبی را در ایران از بین برد. بعد از اتفاقات سال ۸۸ یک انقباض و انسداد سیاسی در ایران حاکم شد و در شرایطی که کسی حاضر نبود یا به او اعتماد نمیشد که وسط بیاید و کاری کند، حزبی برخاسته از جوانان آهسته آهسته شروع به کار کرد و با سپری کردن دوران انقباض، گفتوگویی را با حاکمیت آغاز کرد. اگر کسی بخواهد واقعبینانه و به دور از همه هیاهوها سخن بگوید این مهمترین گامیست که برداشته شده است. نمیخواهم بگویم شخص صادق خرازی این کار را کرده چون من در تداوم و استمرار یک مسیر در حال حرکت هستم و فکر میکنم حزب ندای ایرانیان توانسته تابو و فوبیای اصلاحطلبی را در ایران از بین ببرد.
خرازی خاطرنشان میکند: زمانی شرایط به گونهای شده بود که اگر کسی میخواست بگوید که من اصلاحطلبم اطراف خود را نگاه میکرد. بعد از اتفاقاتی که در سال ۸۸ رخ داد بعضی عملکردها غیرمعمول بود اما به هر حال آن اتفاقات افتاده بود و کار خاصی هم نمیشد کرد. آقای احمدی نژاد حاکم بود و هر کاری که دلش میخواست میکرد و هر اتهامی که دلش میخواست میزد. در این شرایط ندا آمد و به یک جریان تبدیل شد. تمام تحولات و تحرکات سیاسی بعد از سالهای ۹۰، ۹۱ و ۹۲ واقعاً در پناه چنین تفکری شکل گرفت.
وی با بیان اینکه امروز واقعاً در کشور کسی نیست که تصور کند توسعه اقتصادی و سیاسی بدون سامان یافتن حزب ممکن است، ادامه میدهد: من ۳۴ سال پیش کنار مرحوم بهشتی کار حزبی میکردم. ما جوان بودیم و خیلی از آقایان که الان هستند هم بودند و تقریباً هم همین مسائلی را که الان داریم در آن مقطع هم داشتیم اما هیچ موقع به اندازه برخورد با ندا، جلوی یک حزب جدیدالتأسیس موانع و تهدید از خودیها ندیدم، اما فرصتی که به دلیل وجود یک حزب مثل ندا در ایران به منصه ظهور رسیده خیلی بالاتر از آن چیزی است که تصور کنید. برداشت ما این است که گفتمان ندا به یک پارادایم تبدیل میشود و در آینده سیاسی ایران نقش مهمی بازی خواهد کرد.
سفیر سابق ایران در فرانسه با توضیح مبانی موجود برای یک حزب در سطح ملی، محلی و بینالمللی، تاکید میکند: در جهانی زندگی میکنیم که همه پیچیدگیهای عالم با هم رابطه فیزیکی دارند پس باید حرفهایی بزنیم که ضرروت زندگی انسان باشند. محیط زیست، آب، هوا، آموزش، بهداشت و... مطالبات برحق و عمده یک ملت است و ما باید به عنوان یک حزب به معنای واقعی روی اینها کار کنیم. اشتغال یکی از مهمترین تهدیدات امروز برای کشور است چون با امنیت ملی رابطه مستقیم دارد. احزاب دنیا روی چنین مباحثی کار میکنند اما احزاب ما مقدار زیادی شکلات میخرند، دور هم مینشینند و زندگی معمولی خودشان را میکنند بدون اینکه دغدغه جامعه را داشته باشند!
با همه کوچه پس کوچه های قدرت ارتباط دارم
به نظر میرسد صحبتهای خرازی تلنگری به احزاب ایران به خصوص همفکرانش باشد. او همراه اعضای جوان حزبش به ستاد انتخابات کشور رفت اما برای حضور در انتخابات مجلس ثبت نام نکرد. آیا این حرف ها و عملکرد، گلایه از جریانات سیاسی به ویژه اصلاح طلبان و اعتراضی به عملکرد آنها نیست؟
خرازی در پاسخ می گوید: میشود از تمامی دولتها گلایه کرد. وقتی میخواهیم در جامعه یک حرکت اجتماعی را آغاز کنیم آن حرکت را مبتنی بر یک سری فضیلتها میدانیم که مردم احساس میکنند در دستشان نیست. شایستهسالاری مهمترین شاخصه جبری زندگی آینده بشر است. آیا راه تحقق این شایسته سالاری چیزی غیر از تحزب است؟ غیر از این است که کنشگران سیاسی آنقدر معرفت داشته باشند که قدرت را در اختیار جوانان قرار دهند؟
وی تصریح می کند: چرا بعضی از افرادی که برای مجلس و خبرگان نامزد میشوند بالاتر از ۷۰ و ۸۰ سال سن دارند؟ چرا به جوانها اعتماد نمیکنند؟ ما ریزش و رویش منطقی نیروهای یک جامعه را در تحزب میبینیم پس باید از خودمان شروع کنیم. به همین دلیل ضرورتی ندارد که امثال من بخواهند با شعارهای آنچنانی خودشان را به قدرت پیوند دهند. من اگر بخواهم به قدرت نزدیک شوم با همه کوچه پس کوچههای قدرت ارتباط دارم، از شخص اول کشور تا سایرین.
رییس هیات موسس حزب ندای ایرانیان تاکید می کند: اینکه به زعم بعضیها من حزب درست کردهام که به قدرت برسم خیلی ناشیگری است. من برای رفتن به اروپا نیاز به ساختن ایرلاین ندارم بلکه از ایرلاینهای موجود بهره می گیرم. حرف بر سر این است که بتوانیم فضای جامعه را به سمتی ببریم که جوانها اعتماد به نفسشان را به دست بیاورند. حوادث سیاسی که طی دو دهه گذشته در ایران اتفاق افتاده باعث شده اعتماد به نفس جوانها آسیب ببیند. مهمترین کاری که ما به عنوان یک حزب باید انجام دهیم برگرداندن این اعتماد به نفس است.
تربیت سیاسی ما مشکل دارد
شاید به زعم خرازی تشکیل حزب ندا باعث از بین رفتن فوبیای اصلاح طلبی شده باشد اما از طرفی برخی رفتارهای اصلاح طلبان با ندا نشان می دهد که شاید تشکیل این حزب، خود باعث ایجاد فوبیا در میان اصلاح طلبان شده است.
خرازی منشا این مساله را مشکل جدی تربیت سیاسی ایرانی می داند و می افزاید: تربیت سیاسی ما مشکل دارد. ما هنوز نمیتوانیم نیروهای جدید را برتابیم آن هم با وجود شعار کثرتگرایی که میدهیم. تصورات ما این بوده که کسانی که خیلی غیرمنصفانه جمع کثیری از جوانان را نقد کردند در واقع به واقعیت جامعه بیحرمتی و بیاحترامی کردند. این جوانان به هر حال خواهان تغییر بودند و آمدند و ثبت نام کردند، حزب تشکیل دادند، با بزرگان اصلاحات پیوند خوردند، نشستند و از آنها رهنمود گرفتند و چیزی هم کم نگذاشتند.
او در ادامه بیان می کند: این برخوردها نشان میدهد که هنوز انحصار سیاسی و فکری یکی از بدترین آفت هایی است که زندگی سیاسی ما را رنجور می کند و ای کاش این اتفاق نمیافتاد. ای کاش بتوانیم با گفتوگو این بلیه را به یک فرصت تبدیل کنیم و با هم بر سر خوان پربرکت این کشور که مردم هستند بنشینیم. باید با هم تعامل داشته باشیم نه اینکه همدیگر را نابود کنیم و به قصد کشت بخواهیم یکدیگر را از صحنه خارج کنیم. این ناشکیبایی یا ناپایداری در دیدگاهها در این کشور تازگی ندارد.
این فعال سیاسی اضافه می کند: ما هنوز زندگی جمعی و همزیستی مسالمت آمیز سیاسی را درک نکرده ایم. وقتی نمیتوانیم نیروهای همفکر را درک کنیم چگونه میتوانیم از گفتوگو و تعامل با نیروهای غیرهمفکر سخن بگوئیم؟ این یکی از دردهای آشکار ماست. امیدواریم که ندا این قدرت تسامح، تحمل و مدارا را داشته باشد که بتواند در آینده این بلیه را از بین ببرد. به طور مثال اولین بیانیه و تبریک را پس از تشکیل حزب اتحاد، دبیرکل ندا داد. در هر جایی هر کنش اجتماعی و سیاسی صورت گیرد ما آن را به فال نیک میگیریم و یک واقعه جدی میدانیم.
زیبنده نیست بگویم چه کمک هایی به چه کسانی کرده ام
مشاور رئیس دولت اصلاحات مدعی است که با همه کوچه و پس کوچه های قدرت ارتباط دارد اما آیا از این کوچه پس کوچه ها برای کمک به همفکران خود استفاده کرده یا اینکه به گفته برخی منتقدان تنها سنگ خود و حزبش را به سینه زده است؟
خرازی در پاسخ به این سوال می گوید: من هر کاری از دستم بر می آمده انجام داده ام و میدهم و هیچ محدودیتی ندارم. نمیتوانم خیلی بگویم که در کجاها چه ها کردهام. تمام هم و غم ما این است که بتوانیم با همه سطوح نظام ارتباط برقرار کنیم؛ ارتباط بین سطوح اصلاح طلبان و نظام. برای من فرقی نمیکند که این کمک و ارتباط برای حزب ندا است یا احزاب دیگر. هر جریانی که به من مراجعه کند به عنوان یک انسان سعی میکنم در اختیارش باشم. کمکهایی هم کردهام و خیلی زیبنده نیست بگویم که برای فلان فرد چه کاری صورت گرفته است. اینها وظیفه من است و هیچ ادعایی هم روی آن ندارم و هیچ طلبی هم ندارم.
مستقیما با شورای نگهبان در ارتباطم
وی در این باره عنوان می کند: ما هم در این زمینه دغدغه داریم چون چهرههای جوانی در انتخابات داریم. از قبل رایزنیهایی کردهایم و همین الان و در آینده هم رایزنی خواهیم کرد. بعضی افراد میگویند نمیشود ولی ما تلاش میکنیم که بشود. من مستقیماً با شورای نگهبان در ارتباطم و با همه نیروهایی که در دستگاههای حساس کشور هستند در تماسم چون ما میخواهیم این دیالوگ را برقرار کنیم و شکل دهیم.
خرازی اصل وجود شورای نگهبان را یک امر ضروری می داند و اظهار می کند: خیلیها شورای نگهبان را نفی میکنند که این کار درست نیست. اگر شورای نگهبان محکم برخورد میکرد امثال بنی صدر و دیگر افراد بیرون نمیآمدند و این اتفاقات در سطح کشور به وجود نمیآمد. عقبماندگی ما در بعضی جاها به دلیل گرفتاریها در دوگانگی و تعارض بود.
او اضافه می کند: برداشتم این است که شورای نگهبان با کار کارشناسی میخواهد کمک کند. با صحبتی هم که من با بزرگانشان داشتم دیدگاهم با بعضیها درباره این نهاد متفاوت است. امیدوارم با این اطمینانی که رهبری به شورای نگهبان کردهاند، این اعتماد متقابل مردم به یک واقعیت تبدیل شود و شورای نگهبان بتواند به اعتماد و نیازهای مردم پاسخ دهد.
مجلس ششم از حالت طبیعی خارج شده بود
خرازی درباره مشی شورای نگهبان در قبال اصلاح طلبان با توجه به نوع تایید صلاحیتها در انتخابات مجلس هفتم یادآور می شود: آن مجلس ششم از حالت طبیعی خارج شده بود و مجلس مذاکره نبود. این نماینده اعتصاب میکرد، آن یکی تحصن میکرد و ... من آن رفتارها که منتج به آن حرکات شود را برای کشور مفید نمیدانم. در فرهنگ ایرانی مطالبات مردم نه در کف خیابان قابل وصول است و نه در مبارزات مدنی این چنینی قابل حصول.
وی در ادامه بیان می کند: تأمین منافع ۱۰۰ درصدی مردم در کنار حیات جمعی و نوعی دیالوگ و گفتمان صورت میگیرد. وقتی ما با کلانتری محل مشکل داشته باشیم که با تفنگ نمیرویم سمتشان، بلکه گفتوگو میکنیم. دیپلماسی ما در قبال شورای نگهبان ضعیف است. تا نزدیک انتخابات میشود به سمت شورای نگهبان میرویم! آنها هم میگویند تا الان کجا بودید؟ حزب ندا در این زمینه به اندازه خودش خیلی کارها انجام داده است.
همواره به آرمان های اصلاح طلبی وفاداریم
خرازی در ادامه توضیحاتش درباره اصلاح طلبی و نسبت حزبش با جریان اصلاحات عنوان می کند: ما همواره به آرمانهای اصلاحطلبی وفادار بوده ایم و هستیم و آرمان های اصلاحطلبی را در وجود افراد نمیبینیم بلکه در پیامی میبینیم که از یک جبهه واحد به نام اصلاحات بیرون میآید. وقتی میگوییم اصلاحات، باید ببینیم یعنی چه؟ آیا یعنی برویم آرایشگاه و ظاهرمان را آرایش کنیم؟ برای اصلاح باید از خودمان آغاز کنیم.
او با اشاره به اینکه گام اول اصلاحات "نقد خویشتن" است ادامه می دهد: اگر در وجود یک نیروی ملی توانایی هایی وجود دارد و یک جوان میتواند در صحنه سیاسی و اجتماعی بدرخشد وظیفه من که یک جایی را اشغال کردهام این است که شرایط را فراهم کنم تا او بیاید و آن کار را انجام دهد. باید به جایی برسیم که نیروهای ملی در سطح ملی بتوانند یک مجلس مقتدر ملی به وجود بیاورند که این مجلس کارآمد باشد و بتواند گره از کار فرو بسته امروز مردم ایران باز کند.
مشاور رییس دولت اصلاحات با یادآوری انتخابات ۹۲ خاطرنشان می کند: آقای روحانی غیر از دادن چند شعار مگر کار دیگری هم برای پیروزی کرد؟ ولی چون اهتمام داشت که گره کار مردم را باز کند و قصه تلخ تحریم را پایان دهد موفق شد و این موفقیت یکی از مهمترین موهبتهای آسمانی بود. چه اتفاقی افتاد که روحانی که در انتخابات ۹۲ پایینترین رأی را داشت یک دفعه در عرض چند روز به سقف چسبید و پیروز شد؟ آیا این چیزی جز خودآگاهی و اعتماد به نفس مردم بود؟
وی همچنین تاکید می کند: هرجا که جوان اعتماد به نفس داشته باشد موفقیت هست، مثل پیروزی انقلاب. انقلاب یک بینش بود. وقتی مردم به بینش - که حلقه مفقوده تحول در جهان هستی است - برسند، میتوانند خود را نشان دهند. زندگی امروز جمعی نیز بدون بینش و حرکت مشترک جمعی محال است به نتیجه برسد. اغراق نمیکنم که بیش از ۳۵۰۰ نفر در سراسر کشور در حزب ندا ثبتنام کردهاند و نزدیک ۱۰۰ شعبه در کشور تاسیس شده چون حرکت جوانها به سمت عقلانیت سیاسی است. امیدوارم ما هم بتوانیم مبانی خود را روشن کنیم.
مجلس آینده در دست اعتدالیون خواهد بود
عضو هیات موسس حزب ندای ایرانیان با بیان این نکته که مجلس آینده در دست اعتدالیون خواهد بود، می گوید: برداشت من هم این نیست که مجلس در اختیار یک جریان با اکثریت قاطع قرار گیرد. بیشتر به نظر می رسد اعتدالیون چپ و راست با هم مجلس را به دست میگیرند که البته در مجلس به چند جریان تبدیل خواهند شد.
وی همچنین تصریح می کند: الان دولت و عقلای راست یک اتحاد نانوشته و توافق ناگفته کردهاند؛ یعنی آقایان روحانی و لاریجانی. باید قبول کنیم دولت، دولت اصلاحطلب نیست. عدهای به خاطر گفتن این حرف به من اعتراض میکنند ولی این یک واقعیت است. البته دولت عقلانی و دلسوز است و میخواهد مشکلات کشور را حل و فصل کند. دولت روحانی لحظهای هم بیکار نیست اما نماد اصلاحطلبی به حساب نمی آید.
نماینده اسبق ایران در سازمان ملل ادامه می دهد: ترجیح این دولت همکاری با عقلای راست است. البته از پتانسیل اصلاح طلبان نیز استفاده کرده و می کند. جریانات سیاسی جای خود را فوری عوض میکنند و صفبندیهای جدیدی شکل خواهد گرفت و شاهد چند فراکسیون خواهیم بود که اگر خوب مدیریت شود میتواند به یک جریان جدید تبدیل شود که خروجی آن مدرن شدن و تعالی جامعه است.
خرازی در پایان اظهار می کند: ممکن است مفاهیم جدیدی در فراکسیونهای جدیدی که خلق میشود شکل بگیرد. مثلاً محیط زیستیها و کسانی که دغدغه زندگی سالم را دارند موقعیت و فرصتی استثنایی خواهند داشت چون به زودی محیط زیست یکی از مهمترین دغدغههای زندگی انسان میشود و در مجلس آینده هم مردم به آن توجه ویژهای خواهند کرد. در مجلس آینده مفاهیم جدیدی هم به صورت تکنولوژیک و هم به صورت متودولوژیک شکل خواهد گرفت.
نظر شما